Saturday, March 15, 2008

اکنون

مرگ را زیستن
به زندگی .
فرو رفتن در رسوایی جام .
داستان دانستن و
اغشته شدن .
گذر زمان
وکنون
در انتهای بی انتخاب این راه
با چشمانی نا باور
زندگی کردن با مرگ بی هیچ
.

1 comment:

Ba in hame said...

ترانه‌هايي ناخوانده
مسكوت
خشكيده بر بومِ ذهن و زبان

ضربه، تك ضربه و نقشي ديگر از نقاش
شلاق زندگي است اين كه بر سر و روي تو مي‌كوبد مگر؟

هنوز در حيرت از بودن، هنوز سرشار‍ عشق و پر از فراموشي؟