در درونم مردی می زند فریادم
می کند بنیادم
می دهد بربادم
که کجا می روی با قافله موج به راه
از درون می کشم اه
سر برون می کنم از سیل تباه
زندگی می گذرد بر چشمم
همه عمر سیاه
مشت می کوبم بر سیل روان
با نگاهی نگران
می برد موج ز هر سو با جوش و خروش
می کند بنیادم
می دهد بر بادم
می شوم من خاموش.
می شوم من خاموش.
No comments:
Post a Comment